(بخش اول)
راهکار انتخاباتی سبزها چه باید باشد
الف. ج
از مدت ها پیش و حتی قبل از سالگرد ۲۲ خرداد، زمزمه هایی در مورد چگونگی برگزاری انتخابات های بعدی در نظام مبتنی بر ولایت فقیه آغاز شد. برخی بازیگران و نقش آفرینان یا پشتیبانان کودتای انتخاباتی احمدی نژاد تدابیری را در برابر آن مطرح کردند و واکنش هایی نیز از طرف بخش راست و میانهٔ جبههٔ اصلاحات صورت گرفت، ولی با توجه به بحران سیاسی در حاکمیت چندان پیگیری نشد. ارائه طرح برگزاری انتخابات زیر نظر گروهی مستقل از وزیر و وزارت کشور و دولت در نشست های درون و بیرون مجلس مصلحت نظام و ارائهٔ آن به رهبر و بی جواب گذاشتن آن از طرف وی را می توان از زمرهٔ چنین اقداماتی نامید.
به نظر می رسد با توجه به ایستادگی و مقابلهٔ وسیع مردم در برابر کودتاگران و فرو ریختن مشروعیت دستگاه ولایت فقیهی، و بی آبرویی جهانی به بار آمده، سردمداران جمهوری اسلامی بر خود لازم میبینند تا با برگزاری به اصطلاح انتخابات فرمایشی و از پیش سازماندهی شده در بین مریدان ولی فقیه، پوششی بر دیکتاتوری مطلقهٔ نظام ولایت فقیهی خود بکشند. این رژیم خود را قادر نمیبیند، در این مرحله از تاریخ حیاتش، به علت وجود تناقض های بسیار گستردهٔ درونی، برگزاری انتخابات را کلا توطئه ای از طرف غرب برای بی ثباتی رژیم بنامد و آن را با سیستم تک حزبی رونمایی شدهٔ احمدی نژاد و همدستانش به حالت تعلیق درآورد، اگرچه ممکن است چنین طرحی را بعنوان برنامهٔ میان مدتش در دست بررسی داشته باشد.
به همین دلیل است که اصولگرایان مدلِ قدیم با تهدید به حذف از نهادهای پرسود دولتی... و اتهامِ دست داشتن در فتنه های قبلی و برنامه ریزی برای فتنه ای جدید، از طرف سخنگویانِ رژیم تحت فشار قرار می گیرند تا به شرایط جدید و ایفای نقش جانبی تسلیم شوند. و بدین طریق، صف بندی های حکومتی تازه ای در بین بالایی ها برای عبور از این مرحله سازمان داده می شود و جلساتی برای توافق بر سر چگونگی واگذاری بخشی از سهام قدرت در بازار انتخابات پیش رو سازماندهی می شود.
محمد نبی حبیبی، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی و از نزدیکان عسگراولادی به نقل از ایرنا، خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی از یکی از این جلسات که رسانه ای شد، چنین گزارش داده است که این جلسات به دعوت آقای احمدی نژاد و به پیشنهاد آقای عسگر اولادی بوده تا اصولگرایان راهکارهای عملی رسیدن به «وحدت» را بررسی کنند.
غلامرضا مصباحی مقدم از دیگر تعزیه گردانان اصولگرا که به نمایندگی از «روحانیت مبارز» در این نشست ها حضور داشت، هدف این جلسات ادامه دار را چنین جمعبندی کرده است:
«امیدواریم این جلسات منجر به شکل گیری مواضع مشترک و واحد میان جریان اصولگرایی شود و همچنین به کاهش فاصله و اختلاف کمک کند... با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس نهم هستیم ... مجموعه اصولگرایان همگرایی و مواضع مشترک داشته باشند و به یک لیست واحد در انتخابات مجلس برسند.»
البته برای مردم ما اصطلاحاتی همانند «وحدت» و «اصولگرایی» این حضرات نیازی به توضیح ندارد، اما تنها به خاطر تاکید بر نوع «وحدت» در نظام ولایی، بد نیست به این گفتهٔ روح الله حسینیان، حاکم شرع دادگاه انقلاب مستقر در کمیته مشترک برای دههٔ اول انقلاب که امروز نمایندهٔ مجلس است و مشاور امنیتی احمدی نژاد، اشاره ای کنیم:
«پيشبيني بنده اين است كه بين خود اصولگرايان در انتخاباتهاي آينده رقابت ايجاد ميشود.»
و ادامه می دهد:
«اگر هر دو جريان اصولگرايي كه احتمال ميدهم بين آنها انشعابي ايجاد شود، با حفظ اصول كلي و ولايتمداريشان با هم رقابت داشته باشند، اين رقابت مباركي است و منافع كشور حفظ ميشود»[i].«روح الله حسینیان با تقسیم جریان حاکم در جمهوری اسلامی به دو دسته "اصولگرایان ناب" و "اصولگرایانی که گرایش های غیر نابی دارند"، از به دست گرفتن "آینده" جریان حاکم توسط گروهی که آنها را "اصولگرایان ناب" نامید، خبر داده است.»[ii]
سخنان علی مطهری، صریح ترین عضو اصولگرایان مجلس، نشانگر آن دارد که البته هیچکدام از اصولگرایان «ناب» و «غیر ناب» امیدی به برگزاری رقابتی آزاد ندارند. او می گوید:
«بنده بارها این موضوع را گفته و تاکید کردهام که احمدینژاد نه اصولگراست، نه اصلاحطلب و راه سومی دارد. مثلاً از نظر سیاستهای فرهنگی اصولگرا نیست، از نظر اهمیت دادن به آزادی بیان نیز مانند اصلاح طلبان نیست. اما اگر مقصود این است که اصولگرایان در به قدرت رسیدن او نقشی نداشتهاند، حرف باطلی است. زیرا گروههای مختلف اصولگرا در سال ٨۴ و ٨٨ از وی حمایت کردند و در صورت عدم حمایت آنان، وی رای لازم را کسب نمیکرد. ... شاید این گروه اکنون احساس میکنند که دیگر نیازی به این جریان ندارند و به اصطلاح خرشان از پل گذشته است و در نتیجه این حرفها را می زنند.»[iii]
واکنش اصلاح طلبان به چنین تدابیری را می توان در نشست فراکسیون اقلیت در مجلس و سخنان تابش مسئول این فراکسیون به عیان دید. او می گوید:
او که با تاکید بر لزوم وجود «فضایی عادلانه، آزاد و رقابتی بر انتخابات»، هشدار می دهد که :
«اصلاحطلبان نباید این احساس را داشته باشند که از آنها به عنوان یک پل برای عبور از گذرگاهها استفاده میشود، بعد این پل پشت سر تخریب میگردد؛ چراکه چنین روندی نمایش دموکراسی است که در آن یک عده از اصلاحطلبان در حاکمیت حضور دارند اما درعمل نقشی ندارد و نمیتوانند مطالبات مردم را پیگیری کرده و تاثیرگذار باشند.» و اعلام می کند که: اگر «اوضاع بر منوالی باشد که امید، شادابی و نشاط در جامعه نباشد، آنها نیز رغبتی به حضور در صحنه نخواهند داشت.»[iv]
ممکن است برنامه ریزان رژیم، بازی تازهٔ انتخاباتی خود را محدود به دایرهٔ اصولگرایی نکنند و بخواهند برای رنگ و لعاب دادن به آن، پای بخشی از نیروهای اصلاح طلب را چه به صورت رسمی و چه به صورت نیروهای مستقل به این ماجرا بکشند. اینجا و آنجا نشانه هایی از اینگونه برخوردها دیده می شود. اما نباید فراموش کرد هدف آن ها علاوه بر «دفع حداقلی» به گفته آقای خامنه ای (البته منظور در هر مرحله است وگرنه حیات سی ساله جمهوری اسلامی کلا بر پایهٔ دفع، و نفی حیات دیگران رقیبان بوده است) تفرقه در میان سبزها و انفراد نیروهای سیاسی و رهبران و مبارزان جنبش سبز در میان مردم خواهد بود.
بر پایهٔ چنین فرضیاتی راهکار انتخاباتی سبزها چه باید باشد؟ اگر بخواهیم از تجربهٔ انتخابات ریاست جمهوری درس بگیریم، پیچیدگی های صحنهٔ مبارزه را درک کنیم و حضوری هرچه جدی تر در صف نخست پیکار مردم زحمتکش مان داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ به عبارت دیگر، کدام تاکتیک های درست و تاثیر گذار است که کمک می کند جنبش سبز بر موج بحران اقتصادی اجتماعی موجود حرکت کند، هرچه گسترده تر در میان مردم زحمتکش ما ریشه بدواند، و صف هر چه متحد تر و مصمم تری را برای طرد رژیم ولایت مدار حاکم گرد آورد و متحد کند؟ ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر