رای مردم در ایران و آمریکا
احمد سپیداری
1385/10/15
آرای مردم در انتخابات ایران نیز از یک جنبه همان رایی بود که مردم آمریکا به صندوق های رای ریختند و آن چیزی جز طرد سیاست های رودررویی گرایانه نیست. در تحلیل رویداد انتخابات نکته های ارزشمند بسیاری نوشته شده است. تبلیغات انتخاباتی نیز هنوز ادامه دارد و بسیاری خود را پیروز آن اعلام می کنند. اینکه اصلاح طلبان هنوز از بخشی از آرای جامعه برخوردارند و یا اینکه اصولگرایان توانسته اند به تحرکات جناح تند رو خود برای قبضه ی قدرت مهار بزنند و نیز اینکه مردم در انتخابات به چه میزان شرکت کردند و بالاخره اینکه صندوق ها در کجا و به چه میزان شمارش شد، همه بحث هایی است که هنوز به نقد ها و بررسی های جدی تری نیازمند است. اما توجه من به چیز دیگری جلب شده است که از منظر جنبش صلح دارای ارزش کلیدی ست.
مردم ایران به حق نشان دادند که بسیار هشیار تر از آنی هستند که برخی از متولیان امور می پندارند. آن ها بدرستی احساس کردند که برخی افراط گری ها می تواند کشور ما را به یک رودررویی ناخواسته با قدرت های جهانی بکشاند و هستی همه مان را به باد دهد. عراق در مقابل چشم های ماست و مردم شهر و روستای ما علاوه بر اخبار و اطلاعات رسانه ای، تجربه های مستقیم بسیاری از سفر بدانجا دارند. و طبیعی ست که هیچکس نمی خواهد آن تجربه دوباره تکرار شود: نه مردم آمریکا، نه مردم ایران و نه مردم عراق
سیاست گروه های اقتدارگرای حاکمیت و از جمله دولت محمود احمدی نژاد از فردای پیروزی در انتخابات قابل بحث ریاست جمهوری در دو چیز اساسی خلاصه می شده است: دمیدن در تنور مقابله به مثل با سیاست های جنگ طلبانه دولت تجاوزگر آمریکا به بهانه های مختلف - از جمله دستیابی به انرژی هسته ای - و تکمیل کار تبلیغاتی برای قبضه ی کامل قدرت در داخل کشور به شیوه پخش کردن پول عظیم فروش نفت در بخش هایی از جامعه نظیر بازار و روستا و روستاشهرها که به نظر می رسید استعداد جذب شدن به برنامه های ایشان را دارد. سفرهای متعدد استانی که با سیاست به اصطلاح عدم تمرکز، سازوکار هرگونه برنامه ریزی و مدیریت دانش را در اقتصاد در عمل برهم زده است و کشور را با مشکلات بسیار و از جمله تورمی افسارگسیخته مواجه ساخته، در واقع چیزی جز کمپینگ های پرهزینه ی تبلیغاتی نبوده و نیست. سخنرانی های ضد آمریکایی و ضد اجنبی در مجامع مختلف، اقدامات تحریک آمیز تا حد برگزاری کنفرانس بررسی هولوکاست، و تلاش برای دستیابی به چرخه ی سوخت هسته ای "علیرغم خواست جهانخواران" در پشت پرچم منافع ملی که توانسته بود برای مدت کوتاهی بازتاب مثبتی در بخش هایی از جامعه بیابد، همه را می توان در همین راستا ارزیابی کرد.
اما انتخابات شوراها ورق دیگری را رو کرد. چهره ی ناامید آقای محمود احمدی نژاد در اولین سخنرانی پس از انتخابات آئینه ی تمام نمای شکستی بود که فرا رسیده است. مردم ما به خوبی عواقب دردناک هرگونه سیاست افراطی و بی تدبیری در برخورد به ژاژخواهی های آمریکا و نومحافظه کاران حاکم بر آن را درک کرده اند. "نه" ی آنها به احمدی نژاد و ستاد سازمانیافته اش به نام "رایحه ی خدمت" برای او و بارانش باید بسیار غیر مترقبه بوده باشد. آقای محمود احمدی نژاد می تواند این درس درست - اگرچه تلخ - را بگیرد که مردم ما به هیچ قیمتی جنگ نمی خواهند، نه به نام عدالت، نه به نام دین، و نه به هر نام دیگر. آنچه آنان بدان نیازمند اند، صلح، آزادی و عدالت اجتماعی آنهم درست در کنار توسعه ی معقول و همه جانبه ای ست که کشور را به پیش برد و معضلات کمرشکن موجود را از برابر آن بردارد. آن ها ارزیابی هایشان را از اینهمه جار و جنجال کرده اند و در سیاست های افراطی و مدیریت سیاسی اقتصادی بسیار ضعیف ایشان چیز درخوری نیافتند که به آن رای دهند.
اینکه امروز صاحبان اقتصاد جنگی حاکم بر جهان با محدودیت های جدی برای آغاز تجاوزی دیگر روبرو هستند، یک واقعیت است. اما ریشه و دلیل اصلی آن چیزی جز مبارزات صلحجویانه مردم جهان و مقاومت جدی در برابر جنگ طلبان نیست. می توان تصور کرد که پیروزی دوباره بوش در آمریکا می توانست فضای دیگری را در برابر جهان بگذارد. همچنانکه باید این توقع را داشت که رای ریخته شده به صندوق انتخابات در سراسر ایران نیز به اصلاح سیاست هایی بینجامد که قابل بهره برداری مستقیم برای ایجاد رودررویی تازه ای در منطقه است.
قطعنامه جدید شورای امنیت هرچند به ظاهر رقیق و کم مایه به نظر رسد، گامی برای تنگ تر کردن دام محاصره بر گرد کشور ماست و آن را باید پاتکی از طرف جنگ طلبان جهانی دانست. در چنین شرایطی، گسترش اقدامات هسته ای جمهوری اسلامی که وعده علنی کردن آن در 22 بهمن داده شده، می تواند زمینه را برای گام بعدی آن ها بردارد و به همین دلیل کار صحیحی به نظر نمی رسد. اگر این سیاست ها تا کنون به نظر تئوری پردازانش مصرفی داخلی داشته، باید متوجه بود که رای مردم نشان از پایان عمر مفید آن دارد و به همین دلیل لازم است چرخشی را در این زمینه شاهد باشیم.
رای بخش هایی از مردم که در انتخابات شوراها شرکت جستند در هر حال یک پیروزی برای صلح طلبان ایران و جهان است و باید آن را به فال نیک گرفت. باید به تلاش آگاهی بخش در زمینه ضرورت اجتناب از رودررویی ادامه داد. تجربه نشان می دهد که پیام صلح طلبان راه خود را می گشاید و خود را علیرغم محدودیت های جدی رسانه ای به قلب و ذهن مردم می رساند. می توان و باید این پیام را به گوش مردم رساند که امروز بزرگ ترین مبارزه علیه جهانخواران جهانی مبارزه در جبهه ی صلح است و هر سیاستی که باعث شود فروش سلاح آنان بالا رود، تحت هر نامی، تنها می تواند خدمت به آنان قلمداد شود.
احمد سپیداری
1385/10/15
آرای مردم در انتخابات ایران نیز از یک جنبه همان رایی بود که مردم آمریکا به صندوق های رای ریختند و آن چیزی جز طرد سیاست های رودررویی گرایانه نیست. در تحلیل رویداد انتخابات نکته های ارزشمند بسیاری نوشته شده است. تبلیغات انتخاباتی نیز هنوز ادامه دارد و بسیاری خود را پیروز آن اعلام می کنند. اینکه اصلاح طلبان هنوز از بخشی از آرای جامعه برخوردارند و یا اینکه اصولگرایان توانسته اند به تحرکات جناح تند رو خود برای قبضه ی قدرت مهار بزنند و نیز اینکه مردم در انتخابات به چه میزان شرکت کردند و بالاخره اینکه صندوق ها در کجا و به چه میزان شمارش شد، همه بحث هایی است که هنوز به نقد ها و بررسی های جدی تری نیازمند است. اما توجه من به چیز دیگری جلب شده است که از منظر جنبش صلح دارای ارزش کلیدی ست.
مردم ایران به حق نشان دادند که بسیار هشیار تر از آنی هستند که برخی از متولیان امور می پندارند. آن ها بدرستی احساس کردند که برخی افراط گری ها می تواند کشور ما را به یک رودررویی ناخواسته با قدرت های جهانی بکشاند و هستی همه مان را به باد دهد. عراق در مقابل چشم های ماست و مردم شهر و روستای ما علاوه بر اخبار و اطلاعات رسانه ای، تجربه های مستقیم بسیاری از سفر بدانجا دارند. و طبیعی ست که هیچکس نمی خواهد آن تجربه دوباره تکرار شود: نه مردم آمریکا، نه مردم ایران و نه مردم عراق
سیاست گروه های اقتدارگرای حاکمیت و از جمله دولت محمود احمدی نژاد از فردای پیروزی در انتخابات قابل بحث ریاست جمهوری در دو چیز اساسی خلاصه می شده است: دمیدن در تنور مقابله به مثل با سیاست های جنگ طلبانه دولت تجاوزگر آمریکا به بهانه های مختلف - از جمله دستیابی به انرژی هسته ای - و تکمیل کار تبلیغاتی برای قبضه ی کامل قدرت در داخل کشور به شیوه پخش کردن پول عظیم فروش نفت در بخش هایی از جامعه نظیر بازار و روستا و روستاشهرها که به نظر می رسید استعداد جذب شدن به برنامه های ایشان را دارد. سفرهای متعدد استانی که با سیاست به اصطلاح عدم تمرکز، سازوکار هرگونه برنامه ریزی و مدیریت دانش را در اقتصاد در عمل برهم زده است و کشور را با مشکلات بسیار و از جمله تورمی افسارگسیخته مواجه ساخته، در واقع چیزی جز کمپینگ های پرهزینه ی تبلیغاتی نبوده و نیست. سخنرانی های ضد آمریکایی و ضد اجنبی در مجامع مختلف، اقدامات تحریک آمیز تا حد برگزاری کنفرانس بررسی هولوکاست، و تلاش برای دستیابی به چرخه ی سوخت هسته ای "علیرغم خواست جهانخواران" در پشت پرچم منافع ملی که توانسته بود برای مدت کوتاهی بازتاب مثبتی در بخش هایی از جامعه بیابد، همه را می توان در همین راستا ارزیابی کرد.
اما انتخابات شوراها ورق دیگری را رو کرد. چهره ی ناامید آقای محمود احمدی نژاد در اولین سخنرانی پس از انتخابات آئینه ی تمام نمای شکستی بود که فرا رسیده است. مردم ما به خوبی عواقب دردناک هرگونه سیاست افراطی و بی تدبیری در برخورد به ژاژخواهی های آمریکا و نومحافظه کاران حاکم بر آن را درک کرده اند. "نه" ی آنها به احمدی نژاد و ستاد سازمانیافته اش به نام "رایحه ی خدمت" برای او و بارانش باید بسیار غیر مترقبه بوده باشد. آقای محمود احمدی نژاد می تواند این درس درست - اگرچه تلخ - را بگیرد که مردم ما به هیچ قیمتی جنگ نمی خواهند، نه به نام عدالت، نه به نام دین، و نه به هر نام دیگر. آنچه آنان بدان نیازمند اند، صلح، آزادی و عدالت اجتماعی آنهم درست در کنار توسعه ی معقول و همه جانبه ای ست که کشور را به پیش برد و معضلات کمرشکن موجود را از برابر آن بردارد. آن ها ارزیابی هایشان را از اینهمه جار و جنجال کرده اند و در سیاست های افراطی و مدیریت سیاسی اقتصادی بسیار ضعیف ایشان چیز درخوری نیافتند که به آن رای دهند.
اینکه امروز صاحبان اقتصاد جنگی حاکم بر جهان با محدودیت های جدی برای آغاز تجاوزی دیگر روبرو هستند، یک واقعیت است. اما ریشه و دلیل اصلی آن چیزی جز مبارزات صلحجویانه مردم جهان و مقاومت جدی در برابر جنگ طلبان نیست. می توان تصور کرد که پیروزی دوباره بوش در آمریکا می توانست فضای دیگری را در برابر جهان بگذارد. همچنانکه باید این توقع را داشت که رای ریخته شده به صندوق انتخابات در سراسر ایران نیز به اصلاح سیاست هایی بینجامد که قابل بهره برداری مستقیم برای ایجاد رودررویی تازه ای در منطقه است.
قطعنامه جدید شورای امنیت هرچند به ظاهر رقیق و کم مایه به نظر رسد، گامی برای تنگ تر کردن دام محاصره بر گرد کشور ماست و آن را باید پاتکی از طرف جنگ طلبان جهانی دانست. در چنین شرایطی، گسترش اقدامات هسته ای جمهوری اسلامی که وعده علنی کردن آن در 22 بهمن داده شده، می تواند زمینه را برای گام بعدی آن ها بردارد و به همین دلیل کار صحیحی به نظر نمی رسد. اگر این سیاست ها تا کنون به نظر تئوری پردازانش مصرفی داخلی داشته، باید متوجه بود که رای مردم نشان از پایان عمر مفید آن دارد و به همین دلیل لازم است چرخشی را در این زمینه شاهد باشیم.
رای بخش هایی از مردم که در انتخابات شوراها شرکت جستند در هر حال یک پیروزی برای صلح طلبان ایران و جهان است و باید آن را به فال نیک گرفت. باید به تلاش آگاهی بخش در زمینه ضرورت اجتناب از رودررویی ادامه داد. تجربه نشان می دهد که پیام صلح طلبان راه خود را می گشاید و خود را علیرغم محدودیت های جدی رسانه ای به قلب و ذهن مردم می رساند. می توان و باید این پیام را به گوش مردم رساند که امروز بزرگ ترین مبارزه علیه جهانخواران جهانی مبارزه در جبهه ی صلح است و هر سیاستی که باعث شود فروش سلاح آنان بالا رود، تحت هر نامی، تنها می تواند خدمت به آنان قلمداد شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر