۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

تحلیلی پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی-4

تحلیلی پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی-4
مجلس "یک دست" نخواهد بود
پیام مردم روشن است: لزوم تغییر جدی، همه جانبه و عمیق در سیاست های حاکم
احمد سپیداری
1387/1/30

نتایج دور اول انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان از آن دارد که مهندسی انتخابات برای تحمیل مجلسی "یک دست" پبشاپیش با شکست مواجه شده است. هر چندراهبران جناح های مختلف حکومتی ، بویژه ائتلاف راست ها( جبهه متحد اصولگرایان ) در تحلیل ها و تفسیرهایشان، موکدا خود را پیروزمند این دور از انتخابات قلمداد می کنند، اما شواهد نشان می دهد که مردم، چه طیف گسترده ای که انتخابات را تحریم کردند و چه آن بخش از مردم که به دلایل مختلف ، شرکت در انتخابات را به صلاح دیدند، و سعی کردند با نقش آفرینی خود به اصطلاح "بازی بزرگان " را به هم بزنند، پیام روشنی به حضرات داده اند.

حکومتیان که با هزاران شاخک حسی و اطلاعاتی همه چیز را زیر نظر دارند، بیش از هر جریان اجتماعی از رای، نظر و عمل مردم آگاهند، گو اینکه آن را بازگو نکنند. تکمیل ردیابی های اطلاعاتی با مکانیزه شدن اطلاعات انتخابات و استفاده از بارکد و کارت ملی ( این کار غیر قانونی ست) این امکان را ایجاد کرده است که مشخصات اجتماعی افراد و آرایی که به صندوق ها ریخته اند قابل شناسایی باشد . ریشه ی بهم ریختگی های سیاسی، آشفتگی های مدیریتی و به گردن یکدیگر انداختن مصیبت وارده(1) را تنها می توان در چنین حقیقتی یافت. تغییر وزیر اقتصاد منتقد رئیس دولت و شایعه ی تغییر وزیر کشور که گویا به روش همه ی اطلاعاتی های شناخته شده و گمنام عالم، فعل و قول اودر جریان برگزاری انتخابات متفاوت از آب درآمده است، عدم تمکین رئیس دولت به قانون بودجه ی مصوب مجلس برای تخصیص هدفمندانه تر بودجه کشور در راستای تقویت مواضع جناحی، ارتقای سطح سفرهای تبلیغاتی استانی رئیس جمهور به خراسان که حتی سینماگر- سیاستمدارانی از دانشگاه مرکزی اروپا (CEU) همراهی اش کرده اند، اعلام سیاست های پرداخت سوبسید مستقیم به مردم و ... همه و همه تلاش بی فرجامی ست که شکست غیر قابل تصور هیئت های طرفدار احمدی نژاد در انتخابات را، حد اقل در دور دوم، چاره ای شود. اما اگر وزن کشی در همین حد و حدودی که دیده می شود رقم بخورد، با انشعاب عملی اصولگرایان به فراکسیون های متعدد، که بخش مهمی از آن ها نیز صریحا تمایل چندانی ندارند که همه ی تخم های "دو زرده" خود را در سبد احمدی نژاد بگذارند، مجلس هشتم به احتمال قوی با چند فراکسیون عمده که هیچکدام دارای اکثریت مطلق نخواهد بود آغاز بکار خواهد کرد . و مجلس هشتم مجلسی یک دست و بی سر و صدایی که سردمداران انتظارش را داشتند، نخواهد بود.

در این میان اما نکات قابل توجه وقابل تعمقی نیز به چشم می خورد:

1- مردم در شهرهای بزرگ ،با حکومتیان فاصله ی بیشتری گرفته اند. کاهش چشمگیر آمار اعلام شده در مورد رای دهندگان تهران، اصفهان، تبریز و .. حکایت از آن دارد که دلارهای عظیم هزینه شده در جهت جذب مردمی که در این شهر ها از سیاست های رژیم روی گردان شده اند به جایی نرسیده و ریزش نیرو حتی در میان وفاداران سنتی به روحانیون حاکم(2) به شدت ادامه دارد. این نکته مهم و قابل تعمقی است که بدانیم کلان شهر هایی چون تهران وسایر شهر های بزرگ علاوه بر نقش بسیاراساسی در حیات سیاسی - اقتصادی کشور، همیشه الگو و مرجع تاثیرگذاری برشهر ها و شهرستان های کوچکترنیز بوده اند و سیر رویدادها ی سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در آن ها با فاصله زمانی معقولی در دیگر شهر ها تکرار می شود.
2- طیف تحریم کنندگان ،علیرغم فعالیت محدود در صحنه انتخابات، تا حدودی موفق شدند شرکت در انتخابات غیر دمکراتیک را، به لحاظ ذهنی و از نظر ارزشی، در بخش هایی از جامعه، به یک حرکت نا پسندیده تبدل کنند و تفاوت جدی یک انتخابات دمکراتیک را باروند جاری انتخابات در ایران برجسته سازند. این مهم با سیاست های چند لایه ی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در حین شرکت در انتخابات، از کلیه تریبون های خود فعالانه نسبت به غیر دمکراتیک بودن برگزاری انتخابات دست به افشاگری زدند، تقویت شده است. باید بر این نکته نیز تاکید نمود که تلاش سردمداران برای انفعال نیروهای دارای رای موثر مخالف با اصولگرایان در میان مردم و ترغیب آن ها به عدم شرکت در انتخابات با تاکید هر چه آگاهانه تر بر روند غیر دموکراتیک انتخابات – که در انتخابات ریاست جمهوری دوره پیش تبدیل به برگ برنده ای شد – به تحریمی بزرگ تر نسبت به کل حاکمیت فراروئیده است. (3)
3- در برخی از شهرهای بزرگ همچون شیراز حذف آرای اصلاح طلبان حادث نشد و اکثر نمایندگان انتخاب شده از اصلاح طلبان بوده اند. همین امر شائبه ی دستکاری در آرای سایر شهر های بزرگ را جدی تر می کند.
4- مردم در بسیاری از حوزه ها به نمایندگان فعلی مجلس رای ندادند و نارضایتی خود را نسبت به شیوه عمل آن ها گوشزد کردند. این در حالی ست که لابیگری های انجام شده با دست اندرکاران محلی، آنان را در موقعیت کاملا برتری قرار داده بود.
5- مردم بسیاری از چهره های شاخص سرمایه دار و تاجر و ... - چه اصولگرا و چه حتی اصلاح طلب – را علیرغم خاصه خرجی های بسیار و خرید رای پس زدند.
6- تعداد زیادی از نمایندگان اصولگرای انتخاب شده تنها با تکیه به وجهه ی شخصی خود در منطقه توانسته اند همین حد ناچیز از آرای اعلام شده را به دست آوردند. بسیاری از آن ها انتخاب های شاخص اصولگرایان نبودند و حتی در برخی مناطق که برچسب اصولگرایی آشکارا نامطلوب بود بعنوان نامزد "مستقل" شرکت کرده بودند.
7- در بسیاری از حوزه ها نامزدهای اصلاح طلب ناشناخته ای که مهندسان انتخابات صرفا به علت اطمینان از رای نیاوردنشان تایید صلاحیت کرده بودند، صرفا به علت اشتهار به مخالفت با سیاست های حاکم، مورد استقبال مردم قرار گرفته وبا عبور از سد سکندر انتخابات به مجلس راه یافته اند.
8- دو گروه از جریان های فعال در صحنه ی انتخابات با شکست بزرگ تری مواجه شدند: یکی طرفداران احمدی نژاد و دیگری حزب شیخ دست راستی دوم خردادی ها ، کروبی. طنز ماجرا در این است که هر دوی این جریانات هم بیش از دیگران چشم انتظار پیروزی های قطعی بودند(4). نقطه مشترک قابل ذکری نیز آن ها را به هم پیوند می دهد که همانا فرصت طلبی افراطی ست.

کارزار انتخابات امر مهم تری را هم پیش چشم ها گذاشت. خفقان طولانی مدت باعث عدم حضور جریان های مترقی در متن مبارزات مردم شده است. مردم ، بویژه نیروهای کار خواستار جامعه ای آزاد، عادلانه وحاکمیت فضایی صلح آمیز اند. عدم وجود تشکل های اجتماعی وسیاسی مردمی سبب می شود که اکثریت بزرگی از مردم قادر به مبارزه ی موثر با فرمایشی شدن انتخابات واعزام نمایندگانی شناخته شده و آزموده از میان خود به مجلس نباشند. بخش های کم تجربه تر آنان نیز گاهی با شنیدن سخنان تقلید شده ی خود از زبان این و آن چنین تعبیر می کنند که گویا "نجات دهنده ای در کار است". بر روشنفکران مترقی ست که تفاوت کیفی وعمیق سخن مردم را بابیانات این به ظاهر سخنگویان فرصت طلب افشا نمایند.

کارزار انتخابات، در یک کلام شناخت هر دو بخش مردم ( هم تحریم کنندگان وهم شرکت کنندگان ) را افزایش داد و آن ها را آبدیده تر کرد. سران جمهوری اسلامی برای سر هم بندی انتخابات و تبدیل آن به واقعه ای باب میل خود هزینه ی سیاسی زیادی پرداخت کرده اند، و در دور دوم این انتخابات ودر 81 حوزه باقی مانده نیز احتمال دخالت های گسترده تر وشدیدتر منتفی نیست، اما هر چه بیشتر پیش می روند، بازنده ترند.

-------
1- سخنرانی آقای احمدی نژاد در قم که پس از نوشتن این مقاله ایراد شده است شاهد روشنی بر این ادعا است (توضیح از نوید نو)
2- مقایسه آماری آرا سران اصولگرااز جمله حداد عادل علیرغم افزایش نسبی رای دهندگان سنتی به لحاظ افزایش رای اولی ها می تواند این امر را توضیح دهد.
3- همه شواهد در آغاز انتخابات از شوری دیگر گونه در همه سطوح جامعه برای مشارکت در انتخابات خبر می داد. این روند با پیشرفت هر چه بیشترمراحل انتخابات ومهندسی آن توسط سران حاکمیت در راستای ایجاد مجلسی یک دست وبی اعتبار کردن آرا مردم، رنگ باخت ودر مرحله ای به تحریم خشم آلود گسترده روند ارتجاعی انتخابات از سوی نیروهای اجتماعی تبدیل شد .
4- هواداران احمدی نژاد درست در وسط معرکه با ارائه لیست جداگانه تحت عنوان "هواداران دولت" و...با هدف کسب کرسی بیشتر در تهران از لیست جبهه متحد اصولگرایان اعلام استقلال کردند که نامزد شاخص آنها آقای رامین در ردیف بالای 90 قرار گرفت ، و شیخ اصلاحات نیز به تشدید حملات خود به ائتلاف اصلاح طلبان پرداخت. البته این روند هنوز هم ازسوی هر دو جریان ادامه دارد. شیخ اصلاحات با انتشار علنی دونامه منتجب نیا و فاطمه کروبی ( منتخبان ردیف بالای شصت در تهران) ابعاد جدیدتری به ماجرا داد وطیف احمدی نژاد با تلاش برای ترمیم کابینه به این مهم پرداخت .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر