روز جهانی کارگر به خانه باز می گردد
نوشته ی: اسکات مارشال - برگردان:احمد سپیداری
من همیشه علاقمند بوده ام در کادر کوچکی کنار نشریات این شعار را ببینم که: "کارگران جهان متحد شوید باید مورد پشتیبانی مردم قرار بگیرد". به همان اندازه نیز دلم همیشه می خواسته این نوشته را ببینیم که "روز جهانی کارگر – ساخت آمریکا". روز جهانی کارگر امسال – 2008 – روز بزرگی بود که به این آرزو تحقق بخشید.
هنوز زمان چندانی از دوران جنگ سرد نمی گذرد که فعالان کارگری باید در آن با تبلیغات گسترده پیرامون انتساب روز جهانی کارگر به اتحاد شوروی مقابله کنند. در اواخر دهه شصت اتحادیه ی منطقه ای فولادکاران که من عضو آن بودم، با شهامت ولی در عین حال با نگرانی، نوشته ای را از من در روزنامه اش درج کرد که شعار بالای صفحه ی آن " روز جهانی کارگر - ساخت آمریکا" بود. دبیر سندیکا به من گفت: این گفته ی درستی ست نه؟ روز کارگر از تظاهرات کارگران بارانداز برای 8 ساعت کار روزانه در 1886 آغاز شده، نه؟ ساموئل گامپرز آن را در نشست بین المللی کارگران پاریس در 1889 مطرح کرد، نه؟ او البته تاریخ را به خوبی می دانست، اما می خواست مطمئن بشود و خود را برای توضیح و دفاع از آن آماده کند.
امسال اتحادیه ها، شورای مرکزی کارگران، گروه های تاریخ کارگری و ائتلاف های کارگری در سراسر کشور به دیگر کارگران جهان پیوستند تا این روز جهانی را جشن بگیرند و درست همانند آنچه در پیشنهاد اولیه ی گامپرز به آن اشاره شده بود، آن را به روزی برای مبارزه و به میدان آمدن کارگران بدل کنند. کارگران بنادر غرب آمریکا امسال اول ماه مه را تعطیل کرده و برای اعتراض علیه جنگ عراق، درخواست برخورد عادلانه با مهاجران، و به خاطر قراردادی شایسته ی کارشان با کارفرمایان و صاحبان بارانداز، به خیابان آمدند. حرکت آنان با پشتیبانی و حمایت سایر اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری سراسر آمریکا مواجه شد که خواستار پایان دادن به جنگ در این روز شدند. البته نقطه ی عطف این ماجرا را باید روز جهانی کارگر 2005 دانست که به بزرگ ترین تظاهرات سراسری کارگران مهاجر و خانواده هایشان و پشتیبانان آن ها علیه قانون ضد مهاجرت بوش و متحدان جمهوری خواهش بدل گردید. حمایت سراسری کارگران این ویژگی را به مبارزات بخشید که وزن تاریخی این روز احیا گردد و روز جهانی کارگر باز هم روز اعتراضات سراسری کارگران باشد. امروز در سال 2008 نیز مبارزه ی کارگران مهاجر صف نخست و بدنه ی جنبش اول ماه مه را تشکیل می داد.
دومین آرزوی من نیز تحقق یافت، چرا که "کارگران جهان متحد شوید" مورد بزرگ ترین حمایت مردم قرار می گیر و این امری ست که در اول ماه مه 2008 نشان داده شد. همانطور که در هفته نامه مردم به آن اشاره شد، امسال اتحادیه های کارگری در سراسر جهان قدم های جدی در واکنش به سرمایه داری فراملیتی برداشتند. برای مثال فولادکاران آمریکا همراه با اتحادیه های صنعتی بریتانیایی در واقع به یک اتحادیه فراآتلانتیک پیوستند که می رود تا به اتحادیه ی باز هم گسترده ترتبدیل شود. کارکنان بخش ارتباطات نیز در یک اتحادیه ی جدید تجدید سازمان یافتند که اتحادیه قبلی و اتحادیه مشابه آلمانی را در بر می گیرد. فدارسیون های کارگری آ اف ال – سی آی او و "تغییر برای پیروزی" نیز با انواع پیوند های بین المللی و همکاری های مستقیم کارگری و همبستگی آماده می شوند تا یک اتحاد جهانی و اقدام مشترک را به پیش ببرند. و این برای من چیزی نیست جز آنکه : "کارگران جهان متحد شوید".
آنچه در واقع اتفاق می افتد آن است که کارگران در سطح جهان و از جمله آمریکا این شعار را درک می کنند و به اقدام در جهت آن دست می زنند. لزومی ندارد برای دیدن آن کارل مارکس باشیم یا یا حتی یک مارکسیست. دو اتحادیه ی بزرگ جهانی، دو رقیب دوران جنگ سرد، نیز برنامه ای را با شعار " کارگران جهان متحد شوید، شما چیزی برای از دست دادن ندارید" آغاز کرده اند. بدبینان و ملالغتی ها خواهند گفت: خوب که چی؟ این که تازه نیست. در تمام دوران جنگ سرد هم بخش های مهمی از طبقه ی کارگر همین شعار را سر داده اند. این درست است که کمونیست ها در این زمینه پیش قدم بوده اند، اما مارکس اشاره می کرد که یک ایده وقتی به نیروی مادی تبدیل می شود که به وسیله ی توده های عظیم مردم جذب شود.
اول ماه مه 2008 حکایت از آن دارد که میلیون ها کارگر در سطح جهان، خانواده هایشان، پشتیبانانشان و متحدین آن ها به سمت درک عمیق این شعار حرکت می کنند. این شعاری ساده مبنی بر اینکه ما می توانیم با هم دوست باشیم نیست. این بعلاوه، به معنای درک لزوم داشتن یک استراتژی و اقدام مشترک علیه جهانی سازی شرکتی، نژاد پرستی، برتری جنسیتی، مهاجر ستیزی و یورش شرکت های فراملی ست.
اول ماه مه 2008 نمایش بلوغ مبارزات بین المللی در میان کارگران و مردم جهان و ایالات متحده بود. و این چیزی ست که من آن را مورد پشتیبانی قرار گرفتن توسط مردم می نامم.
________________________________________
منبع: People's Weekly World, 05/01/08
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر