۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

از بیو تا نانو: تکنولوژی، مخاطرات و دمکراسی

از بیو تا نانو: تکنولوژی، مخاطرات و دمکراسی


نوشته ی : جان هپ برئ[1] برگردان: هما احمدزاده




مجامع علمی و تجاری هنوز در تلاشند تا علت مخالفت با غذای مهندسی ژنتیک شده ( جی ای)[2] در سطح جهان را درک کنند. با بالاگرفتن بحث در مورد خطرات و تاثیرات مخرب نانوتکنولوژی، دوباره بسیاری از افراد نگران تکرارشدن تاریخ اند. تعداد زیادی گزارش شده و کنفرانس بی حاصلی برای بررسی " از بیو تا نانو" برگزار می شود تا مثلا نشان دهد که چگونه دولت ها می توانند ماتع مغلوبه شدن جنگی دیگر شوند. در این میان مشاوران مسائل اجتماعی و مراجع علمی و فکری بسیاری به کمک وسایل ارتباطی شتافته اند و تلاش می کنند با شرکت در جریانات راهبر امور به زد و بندهای آنچنانی برای به حداقل رساندن واکنش ها برسند. اما مشخص است که عملا هرآنچه باعث روبروشدن مهندسی ژنتیکی با چنان مباحثات و جدل هایی شده، درمورد نانونکنولوژی هم صادق است. سئوال باقی مانده برای مدیران اجرائی و سیاستمداران در این مورد تنها زمان شکل گیری این مقاومت است.

مقاومت درمقابل مهندسی ژنتیکی، نوعی خشم بر"جی ای" علیه نقش کشاورزی صنعتی و شرکت های شیمیائی بر زندگی ما طی پنجاه سال گذشته بود. این واکنش شدید نشان داد که تحقیات صنعتی پا را بسیار فراتر ازحد خود گذاشته است. زمانی که سموم آفت کش برای اولین بار به دنیا ارائه شد، اطلاعات مردم از تاثیرات سوء آن بسیاراندک و حتی صفر بود، و جنبش های جدید دفاع از محیط زیست و مصرف کنندگان برای چنین فعالیت هایی هنوز راه درازی را در پیش داشتند. چهل سال بعد از آنکه راشل کارسون[3] "بهار خاموش" را نوشت و تاثیرات تدریجی کشاورزی صنعتی بر بهداشت و محیط زیست را فاش ساخت، و چهار دهه شک و بدبینی روبه رشد مردم درمورد تاثیرات سوء استفاده ازدانش، مردم دیگر حاضر نبودند آزمایش یک تکنولوژی دیگر را بر محیط زیست و سلامتی خود بپذیرند.

باید توجه داشت که جنبش های اجتماعی از بیهوده پا به عرصه وجود نگذاشته اند. آنها بر اساس یک مفهوم یعنی ترکیبی از فرهنگ، ضد فرهنگ ، ترس و امید و نظراتی پیرامون آن ظهورپیداکرده و رشد می کنند. مخالفت با غذاهای جی ای در اواخردهه ی 1990 ریشه در جنبشی دارد که بسیار پیش از آن شروع شده بود. این کار توسط تعداد زیادی از گروه ها که از اواسط دهه ی 1980 اثرات جی ای را به بحث کشیده بودند در زمانی آغاز شد که شرکت مونسانتو[4] در سال 1996 شروع به کاشت تجاری غلات جی ای در آمریکا کرد. مفهوم سیاسی، اجتماعی، روشنفکرانه و فرهنگی واضحی برای رشد و توسعه ی جنبش وجود داشت. مردم به مسئله تولید غذاهای صنعتی و پیگیری حوادث وحشتناک غذایی و یهداشتی مانند جنون گاوی و سایرچیزها توجه شان جلب شده و نسبت به شرکت های شیمیائی بی اعتماد شده بودند. اولین و روشن ترین سئوال در مورد غذاهای جی ای این است که چه کسانی از این کار سود می برند و چه کسانی دچار مخاطره می شوند؟ در واقع جواب روشن بود و واکنش هم طبیعی.

مجادلات رسمی درمورد جی ای عمدتا محدود به مباحثی نظیر تعیین احتمال وقوع حوادث منفی، و شدت عواقب آن شده است. نظریه پردازانی همچون اولریچ بک[5] ارزیابی های سنتی برای بررسی خطرات و عواقب بالقوه ی تکنولوژی های جدید مانند ذوب هسته ای و بیوتکنولوژی و... را به علت شدت عواقب بالقوه و ناشناخته بالای آن کافی ندانسته اند. واقعیت این است که دربلند مدت احتمال وقوع چنین حوادثی کم نیست. اما مسئله این است که آن هایی که این خطرات را ایجاد کرده اند، الزاما آن هایی نیستند که با عواقب آن روبرو می شوند. و به عبارت دیگر، چرا باید فرد و یا جامعه خطری را بپذیرد که برای آن منفعتی در بر ندارد؟ می تواند درک کرد که چرا شرکت ها برای درمعرض خطر قراردادن جامعه اهمیتی قائل نیستند، چون این عواقب دامن آن ها رانمی گیرد.

آن ها اساسا در گیر بحث الگوی توسعه تکنولوژی نمی شوند و به همین دلیل بحث در مورد این گونه مخاطرات را کنار می گذارند. فرض اصلی این است که اگر یک ارزیابی علمی بسیار محدود ثابت کند فلان تکنولوژی تاثیراتی سوء ندارد، قابل ارائه است. و این در تقابل کامل با الگویی است که بسیاری از منتقدین جی ای ارائه داده اند. آن ها معتقدند که این جامعه نیست که باید مضر بودن این تکنولژی ها را ثابت کند، بلکه این ارائه کنندگان تکنولوژی جدید دارای خطر اند که می باید پیش از واردشدن به مرحله ی تولید، بی خطری محصولاتشان را ثابت کنند. مخالفین استدلال می کنند که پیش بینی احتمال تاثیرات منفی جی ای و دامنه ی عواقب آن اساسا غیرممکن است، و به همین دلیل و بر اساس یک عمل پیشگیرانه ورود محصولات جی ای به بازار و تاثیربر محیط زیست را تحریم کرده اند.

علیرغم اینکه پذیرش نانوتکنولوژی در مراحل اولیه خود است، مباحثه درمورد خطرات نانوتک به خوبی گسترش یافته است. علت آن البته به دلیل چند عامل است، ازجمله 10 سال مبارزه ی بی امان مردم برسر جی ای، و توجه بیشترعموم و رسانه ها به خطرات موجود. عوامل دیگر عبارتند شباهت بین سمیت ذرات نانو و سمیت شناخته شده ی سایر ذرات ماورای ریز( ذرات موجود در دود اگزوز) و یا پنبه ی نسوز که اولین شوک را به سلامتی عموم وارد کرد. به هرحال موضوع خطرات مستقیم تهدیدکننده ی محیط زیست و سلامتی بشر فقط بخش کوچکی از تصویری بزرگ تر است. ابداع این تکنولوژی جدید دگرگونه کننده، سئوال های اساسی دیگری را نیز درمورد ارزش ها و دیدها نسبت به آینده ی بشر ایجاد می کند. مشکل اصلی آن است که اعتراض به اندیشه ها به یک تابو تبدبل شده است. گویا سرمایه داری صنعتی از یک اندیشه نشات نمی گیرد و بنابراین نباید مورد کنکاش قرارگیرد، و این در حالی ست که هرچیز دیگر را گویا می توان تحت عنوان ایدئولوژی کنارزد. آیا این نشانی دال بر عدم وجود فضای نقد نیست. این جاست که باید پرسید: این چه جامعه ای است که درآن هرکسی به یک تکنولوژی جدید انتقاد کند، به سرعت بعنوان یک ایدئولوگ چرندگو مورد تمسخر قرارمی گیرد؟ اگر بیو و نانو تکنولوژی می توانند بعنوان اصول جدید آفرینش محسوب شود، قاعدتا علم هم جایگاهی مذهبی پیدا می کند؟!
چه دیدگاه هایی ازانقلاب نانوتکنولوژی حمایت می کنند؟ برای جواب دادن به این سئوال باید به چند سئوال دیگر جواب داد. چه کسی بودجه ی این تکنولوژی را تامین می کند؟ برای تامین منافع چه کسی توسعه می یابد؟ تاچه حد؟ در مورد تکنولوژی تصمیمات توسط چه کسانی و چگونه گرفته می شود؟ جواب کوتاه این است که نانوتکنولوژی را در ابتدا بزرکترین شرکت های جهان و ارتش آمریکا به منظور معرفی یک سری محصولات جدید و تولید آن یا به منظور افزایش سود و یا برتری نظامی توسعه داده اند. امکان استفاده ی سودمند از تکنولوژی نانو قطعا وجود دارد، اما حرکت های واقعی در این راستا صورت نمی گیرد، و مطمئنا فعالیت های تحقیقاتی نیز در این راستا نیست.

اساسا، مجادله برسر نانوتکنولوژی مجادله برسردمکراسی است. این مجادله ای است برسر آینده ی ما و تعریفی که از آن می شود، یا به عبارت دیگر باید دید چه کسانی متنفع و چه کسانی متحمل تاثیرات سوء آن خواهند شد. این همان مجادله ای است که در مورد جی ای هم صورت گرفت، و این آن چیزی ست که در قمار با نانو هم وجود دارد. درفقدان گرایش هشیارانه و مسئولانه از سوی دولت و شرکت های صنعتی در برابر چنین تکنولوژی قدرتمندی، جامعه با انتخاب بسیار محدودی روبرو است و آن مقابله با چنین توسعه نا بهنجاری ست و در این راه استفاده از ایزارهای مناسب برای این مبارزه قابل پذیرش می نماید.


[1] John Hepburn
[2] Genetically engineered ( GE)
[3] Rachael Carson
[4] Monsanto
[5] Ulrich Beck

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر