آیا سرمایه داری به پایان خود رسیده است؟
مصاحبه: هوشی هیروشی (روزنامه نگار – آساهی شیمبون) با شی ئی کازو (دبیر اول حزب کمونیست ژاپن)
برگردان :احمد سپیداری
هوشی هیروشی : برگزاری اجلاس آتی جی هشت در تویاکو لحظه ی سرنوشت سازی به نظر می رسد. مسائل مهمی که این اجلاس با ان روبروست عبارتند از: محیط زیست، انرژی و غذا. در این زمینه شما و حزب کمونیست ژاپن در فرصت های مختلفی این مطلب را عنوان کرده اید که " سرمایه داری به پاینش رسیده است". می توانید توضیح دهید منظور شما ازاین جمله چیست؟
شی ئی کازو : البته این جمله تنها نقطه نظر حرب کمونیست ژاپن نیست و از مراکز مختلفی نیز بگوش می رسد. برای مثال، با توجه به بحران مالی گسترده در بخش اعتبارات مسکن در آمریکا، منابع مالی متکی به سفته بازی به سمت نفت و بازار غلات هجوم برد و قیمت ها را با افزایش چشمگیری مصادف ساحت. این گرایش به قدری شدید است که با هیچ ابزاری نمی تواند این جریان را کنترل نمود. در مواجهه با چنین پدیده ای، برخی از تحلیلگران اقتصادی اعلام کردند: "سرمایه داری به پایانش رسیده است".
نگاهی همه جانبه به جهان قرن بیست و یکم بیندازید! ما با نظامی سرمایه دارانه روبرو هستیم که سود را بر هر چیزی مقدم می شمارد و فقر و نابرابری اقتصادی در ابعادی هولناک گسترش می یابد. بر جمعیت گرسنگان جهان که چیزی برای خوردن ندارند، هر سال چهار میلیون نفر افزوده می شود. غارتی که توسط سفته بازی و پول صوری صورت می گیرد، سطح زندگی در بسیاری از کشور ها، بویژه کشورهای در حال توسعه، را به نابودی کشانده است. تخریب محیط زیست، جهان را با بحرانی جدی مواجه ساخته است.
اولویت سود در نظام سرمایه داری بسیاری را به این فکر انداخته که آیا جهان از این نظام جان به سلامت خواهد برد. در چشم اندازی وسیع تر جهان با این سئوال مصادف شده است که آیا سرمایه داری اساسا یک نظام اقتصادی پایداری هست، یا نه؟
فقر، سرمایه های سوری سفته بازانه و تخریب گسترده ی محیط زیست تنها در نظامی قابل حل است که سرمایه داری را پشت سر بگذارد.
هوشی هیروشی : اما به نظر می رسد اجلاس آتی جی هشت در تویاکو بحث ضرورت برداشتن قدم هایی برای کنترل سرمایه ی صوری را در دستور کار بگذارد. کشورهای اروپایی اقداماتی را برای مقابله با آلودگی ها مطرح خواهند کرد. نظر شما در این باره چیست؟
شی ئی کازو : در هریک از سه زمینه ای که من از آن ها یاد کردم، لحظه ای غفلت جایز برای انجام اقداماتی حتی در همین چارچوب سرمایه داری جایز نیست.
برای مثال، تلاش برای قانونمند کردن سرمایه های صوری به یک هماهنگی جهانی نیاز دارد. باید همه اطلاعات در مورد معاملات تامینی انتشار داده شود. گفته می شود هم اکنون 9000 صندوق معاملات تامینی در جهان وجود دارد که 180 هزار میلیارد ین را در کنترل خود دارند، اما وضعیت واقعی آن ها در هاله ای از ابهام قرار دارد. جورج سورس می گوید باید برای سرمایه های مالی یک کلانتر جهانی تعیین نمود. این سئوال مطرح است که آیا جهان می تواند با اتخاذ تدابیری سرمایه های صوری را به کنترل بگیرد؟ مالیات "توبین" را در نظر بگیرید که مالیاتی پیشنهادی برای سفته بازی در مبادلات ارزی ست. هدف این مالیات کنترل سفته بازی ارزی کوتاه مدت ست، برای اینکه معاملات تکراری با میزاد مناسبی از مالیات به کنترل درآید. درآمد حاصل از این مالیات می تواند برای سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه بکارگرفته شود. به نظر من این پیشنهاد خوبی ست و می تواند بطور جدی مورد بررسی قرار بگیرد. همچنین می توان و باید سازوکار هایی را در سطح بین المللی بکار بست که از ورود سرمایه های صوری به سمت نفت و غذا جلوگیری کند.
همین امر در مورد محیط زیست نیز صادق است. با توجه به اهداف میان مدت کاهش گازهای گلخانه ای، اتحادیه ی اروپا خواستار 30 در صد کاهش تا سال 2020 ( و 80 در صد تا 2050) توسط کشورهای توسعه یافته است. این نیز اقدامی ست که جهان بدون کوچکترین درنگی باید در همین چارچوب سرمایه داری انجام دهد.
اما این سئوال وجود دارد که آیا تلاش ها برای حل این دو موضوع در نظام سرمایه داری به نتیجه می رسد؟ به نظر من حل کامل این معضلات در چارچوب سرمایه داری که برای آن سود مقدم بر هر چیز است قابل تصور نیست. این امر آنجا که تلاش برای تغییرات ساخناری در دستور کار است عیان تر خواهد بود. به همین دلیل، قرن بیست و یکم دورانی ست که شرایط برای ایجاد آینده ای جایگزین سرمایه داری در آن بوجود خواهد آمد.
سرمایه داری در بستر تاریخ دستخوش تلاطم های بسیاری به نظر می رسد.
هوشی هیروشی: همانطور که من در یک مصاحبه ی تلویزیون دیگر بیان کردم، سرمایه داری بر بحرانی مشابه در قرن بیست، با یک ساست اقتصادی کینزی غلبه کرد. شما بین این دو وضعیت، چه مشابهت ها و اختلاف هایی می بینید؟
شی ئی کازو : سرمایه داری از نظر تاریخی تا قرن نوزدهم مبتنی بر لیبرالیزمی سنتی بوده است که در آن دولت از دخالت بیجا در امور اقتصادی خودداری می کرد. در آن روزگار مردم تنها اداره ی پست و نیروی انتظامی را دولتی می شناختند. و در نهایت کار دولت آن بود که قانون ده ساعت کار در روز را بعنوان قانون کارگاه ها به تصویب برساند. اما سیاست آزادی اقتصادی نتوانست از وقوع رکود در صنایع جلوگیری کند. بحران بزرگ سال 1929 بحرانی بود که سرمایه داری را در سطح جهانی تحت تاثیر قرارداد. این "بحران بزرگ" نقطه عطفی در تاریخ سرمایه داری بود و باعث شد مدل اقتصادی کینز مورد پذیرش قرار گیرد. مدل کینز مبتنی بر آن بود که دولت باید با وضع قوانین به دخالت در امور پولی و مالی بپردازد تا از رکود های موجود و آینده جلوگیری بعمل آید. از سال 1970 این روش نارسایی های خود را به نمایش گذاشت و از سال 1980 نولیبرالیسم جایگزین ان شد. نولیبرالیسم روشی است که همه چیز را بعهده ی نیروهای بازار می گذارد. البته، دولت با کمال اشتیاق به حمایت از شرکت ها بزرگ می پردازد، ولی سرنوشت مردم را به عهده ی قانون جنگل می گذارد. نولیبرالیسم کشورهای بزرگ صنعتی را در نوردید و از انگلستان دوران تاچر به آمریکای ریگان و سپس به ژاپن دولت ناکوزونه آمد. در ژاپن، دولت های کوی زومی و آبه نولیبرالیسم را وسیعا ترویج کردند و ژاپن را با تلاطم هایی به آزمایشگاه این تئوری بدل ساختند. این اقدامات به فقر و نابرابری اقتصادی به شدت گسترش داد. ژاپن امروز از وجود موج فزاینده ی کارگران فقیر به شدت رنج می برد. نولیبرالیسم هم در ژاپن و هم در بسیاری از کشورها شکست خورده است. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به شدت تلاش داشته اند سیاست های اقتصادی نولیبرالیستی را بویژه به آمریکای جنوبی تحمیل کنند. به همین دلیل، تناقضات تشدید شد و باعث شد در بسیاری از این کشورها نیروهای دمکرات و چپ بر سر کار بیایند. بانک جهانی در سال 1998همین سیاست را نیز به کشورهای جنوب شرقی آسیا که با بحران ارزی مواجه شده بود تحمیل کرد و سطح زندگی را در این کشور ها کاهش داد. اما مردم این کشورها برای آنکه دوباره در چاه نیفتند، تلاش داشته اند سیاست های دمکراتیک تر و مستقل تری را به پیش ببرند. نولیبرالیسم هم در ژاپن و هم در جهان با شکست مواجه شده است. سرمایه داری چه راهی برای جایگزینی آن دارد؟ هم سیاست های کینزی و هم سیاست های نولیبرالی شکست خورده اند. دیگر راهی برای بازگشت به اقتصاد کینزی وجود ندارد. ابتدا باید بگویم که سیاست حزب کمونیست ژاپن فراخوان برای گسترش دمکراسی اقتصادی – در همین چارچوب سرمایه داری - برای رسیدن به اقتصادی ست که بر اساس اقدامات اقتصادی تحت ضوابط و قوانینی، سطح زندگی مردم در آن افزایش یابد. این تنها راهی ست که پیش روی ماست. کشورهای اروپایی نیز در یک چشم انداز وسیع در همین راستا حرکت می کنند.
من باید اذعان کنم که سرمایه داری راه خطایی را در پیش گرفته است. این سیستم اصول اولیه ی خود را نیز زیر پا گذاشته و آینده ای برای ادامه ی راه ندارد. و این بدان معناست راهی برای خروج از این بحرانش ندارد.
هوشی هیروشی: متاسفانه آنچه وضع را بدتر می کند آنست که صندوق های معاملات تامینی و دیگر سرمایه گذاران صوری تازنده به جهان سرریز می کنند.
شی ئی کازو : بله آن ها به جهان یورش می برند تا سود کوتاه غیر قابل تصوری را تصاحب کنند. سرمایه ی مالی امروز جهان را رقمی معادل 150 هزار میلیارد دلار تخمین می زنند و این در حالی ست که تولید ناخالص جهان چیزی حدود 50 هزار میلیارد دلار است. ده ها هزار میلیارد دلار از این تفاوت یک صد هزار میلیارد دلاری به صورت سرمایه های صوری به سفته بازی در بازار جهانی مشغول است. این شگفتی آور است که میزان گردش سرمایه ها در اقتصاد مالی سه برابر آن در اقتصاد تولیدی است.
حتی در نظام سرمایه داری، سرمایه گذاری برای تولید کالا و ارائه خدمات و بدست آوردن سود می تواند تا حدی یک اقدام مناسب قلمداد شود. اما با یورش پولی مصادفیم که برای کسب سودهای سریع در مبادلات ارزی و دیگر برنامه های تجاری به اقتصاد تولیدی صدمات جدی می زند. و این تخریبی ست که در ابعاد جهانی گسترش می یابد.[1]
________________________________________
[1] خلاصه شده از مصاحبه ی تلویزیونی به نقل از روزنامه آکاتا - روزنامه حزب کمونیست ژاپن - -12-8 2006
مصاحبه: هوشی هیروشی (روزنامه نگار – آساهی شیمبون) با شی ئی کازو (دبیر اول حزب کمونیست ژاپن)
برگردان :احمد سپیداری
هوشی هیروشی : برگزاری اجلاس آتی جی هشت در تویاکو لحظه ی سرنوشت سازی به نظر می رسد. مسائل مهمی که این اجلاس با ان روبروست عبارتند از: محیط زیست، انرژی و غذا. در این زمینه شما و حزب کمونیست ژاپن در فرصت های مختلفی این مطلب را عنوان کرده اید که " سرمایه داری به پاینش رسیده است". می توانید توضیح دهید منظور شما ازاین جمله چیست؟
شی ئی کازو : البته این جمله تنها نقطه نظر حرب کمونیست ژاپن نیست و از مراکز مختلفی نیز بگوش می رسد. برای مثال، با توجه به بحران مالی گسترده در بخش اعتبارات مسکن در آمریکا، منابع مالی متکی به سفته بازی به سمت نفت و بازار غلات هجوم برد و قیمت ها را با افزایش چشمگیری مصادف ساحت. این گرایش به قدری شدید است که با هیچ ابزاری نمی تواند این جریان را کنترل نمود. در مواجهه با چنین پدیده ای، برخی از تحلیلگران اقتصادی اعلام کردند: "سرمایه داری به پایانش رسیده است".
نگاهی همه جانبه به جهان قرن بیست و یکم بیندازید! ما با نظامی سرمایه دارانه روبرو هستیم که سود را بر هر چیزی مقدم می شمارد و فقر و نابرابری اقتصادی در ابعادی هولناک گسترش می یابد. بر جمعیت گرسنگان جهان که چیزی برای خوردن ندارند، هر سال چهار میلیون نفر افزوده می شود. غارتی که توسط سفته بازی و پول صوری صورت می گیرد، سطح زندگی در بسیاری از کشور ها، بویژه کشورهای در حال توسعه، را به نابودی کشانده است. تخریب محیط زیست، جهان را با بحرانی جدی مواجه ساخته است.
اولویت سود در نظام سرمایه داری بسیاری را به این فکر انداخته که آیا جهان از این نظام جان به سلامت خواهد برد. در چشم اندازی وسیع تر جهان با این سئوال مصادف شده است که آیا سرمایه داری اساسا یک نظام اقتصادی پایداری هست، یا نه؟
فقر، سرمایه های سوری سفته بازانه و تخریب گسترده ی محیط زیست تنها در نظامی قابل حل است که سرمایه داری را پشت سر بگذارد.
هوشی هیروشی : اما به نظر می رسد اجلاس آتی جی هشت در تویاکو بحث ضرورت برداشتن قدم هایی برای کنترل سرمایه ی صوری را در دستور کار بگذارد. کشورهای اروپایی اقداماتی را برای مقابله با آلودگی ها مطرح خواهند کرد. نظر شما در این باره چیست؟
شی ئی کازو : در هریک از سه زمینه ای که من از آن ها یاد کردم، لحظه ای غفلت جایز برای انجام اقداماتی حتی در همین چارچوب سرمایه داری جایز نیست.
برای مثال، تلاش برای قانونمند کردن سرمایه های صوری به یک هماهنگی جهانی نیاز دارد. باید همه اطلاعات در مورد معاملات تامینی انتشار داده شود. گفته می شود هم اکنون 9000 صندوق معاملات تامینی در جهان وجود دارد که 180 هزار میلیارد ین را در کنترل خود دارند، اما وضعیت واقعی آن ها در هاله ای از ابهام قرار دارد. جورج سورس می گوید باید برای سرمایه های مالی یک کلانتر جهانی تعیین نمود. این سئوال مطرح است که آیا جهان می تواند با اتخاذ تدابیری سرمایه های صوری را به کنترل بگیرد؟ مالیات "توبین" را در نظر بگیرید که مالیاتی پیشنهادی برای سفته بازی در مبادلات ارزی ست. هدف این مالیات کنترل سفته بازی ارزی کوتاه مدت ست، برای اینکه معاملات تکراری با میزاد مناسبی از مالیات به کنترل درآید. درآمد حاصل از این مالیات می تواند برای سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه بکارگرفته شود. به نظر من این پیشنهاد خوبی ست و می تواند بطور جدی مورد بررسی قرار بگیرد. همچنین می توان و باید سازوکار هایی را در سطح بین المللی بکار بست که از ورود سرمایه های صوری به سمت نفت و غذا جلوگیری کند.
همین امر در مورد محیط زیست نیز صادق است. با توجه به اهداف میان مدت کاهش گازهای گلخانه ای، اتحادیه ی اروپا خواستار 30 در صد کاهش تا سال 2020 ( و 80 در صد تا 2050) توسط کشورهای توسعه یافته است. این نیز اقدامی ست که جهان بدون کوچکترین درنگی باید در همین چارچوب سرمایه داری انجام دهد.
اما این سئوال وجود دارد که آیا تلاش ها برای حل این دو موضوع در نظام سرمایه داری به نتیجه می رسد؟ به نظر من حل کامل این معضلات در چارچوب سرمایه داری که برای آن سود مقدم بر هر چیز است قابل تصور نیست. این امر آنجا که تلاش برای تغییرات ساخناری در دستور کار است عیان تر خواهد بود. به همین دلیل، قرن بیست و یکم دورانی ست که شرایط برای ایجاد آینده ای جایگزین سرمایه داری در آن بوجود خواهد آمد.
سرمایه داری در بستر تاریخ دستخوش تلاطم های بسیاری به نظر می رسد.
هوشی هیروشی: همانطور که من در یک مصاحبه ی تلویزیون دیگر بیان کردم، سرمایه داری بر بحرانی مشابه در قرن بیست، با یک ساست اقتصادی کینزی غلبه کرد. شما بین این دو وضعیت، چه مشابهت ها و اختلاف هایی می بینید؟
شی ئی کازو : سرمایه داری از نظر تاریخی تا قرن نوزدهم مبتنی بر لیبرالیزمی سنتی بوده است که در آن دولت از دخالت بیجا در امور اقتصادی خودداری می کرد. در آن روزگار مردم تنها اداره ی پست و نیروی انتظامی را دولتی می شناختند. و در نهایت کار دولت آن بود که قانون ده ساعت کار در روز را بعنوان قانون کارگاه ها به تصویب برساند. اما سیاست آزادی اقتصادی نتوانست از وقوع رکود در صنایع جلوگیری کند. بحران بزرگ سال 1929 بحرانی بود که سرمایه داری را در سطح جهانی تحت تاثیر قرارداد. این "بحران بزرگ" نقطه عطفی در تاریخ سرمایه داری بود و باعث شد مدل اقتصادی کینز مورد پذیرش قرار گیرد. مدل کینز مبتنی بر آن بود که دولت باید با وضع قوانین به دخالت در امور پولی و مالی بپردازد تا از رکود های موجود و آینده جلوگیری بعمل آید. از سال 1970 این روش نارسایی های خود را به نمایش گذاشت و از سال 1980 نولیبرالیسم جایگزین ان شد. نولیبرالیسم روشی است که همه چیز را بعهده ی نیروهای بازار می گذارد. البته، دولت با کمال اشتیاق به حمایت از شرکت ها بزرگ می پردازد، ولی سرنوشت مردم را به عهده ی قانون جنگل می گذارد. نولیبرالیسم کشورهای بزرگ صنعتی را در نوردید و از انگلستان دوران تاچر به آمریکای ریگان و سپس به ژاپن دولت ناکوزونه آمد. در ژاپن، دولت های کوی زومی و آبه نولیبرالیسم را وسیعا ترویج کردند و ژاپن را با تلاطم هایی به آزمایشگاه این تئوری بدل ساختند. این اقدامات به فقر و نابرابری اقتصادی به شدت گسترش داد. ژاپن امروز از وجود موج فزاینده ی کارگران فقیر به شدت رنج می برد. نولیبرالیسم هم در ژاپن و هم در بسیاری از کشورها شکست خورده است. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به شدت تلاش داشته اند سیاست های اقتصادی نولیبرالیستی را بویژه به آمریکای جنوبی تحمیل کنند. به همین دلیل، تناقضات تشدید شد و باعث شد در بسیاری از این کشورها نیروهای دمکرات و چپ بر سر کار بیایند. بانک جهانی در سال 1998همین سیاست را نیز به کشورهای جنوب شرقی آسیا که با بحران ارزی مواجه شده بود تحمیل کرد و سطح زندگی را در این کشور ها کاهش داد. اما مردم این کشورها برای آنکه دوباره در چاه نیفتند، تلاش داشته اند سیاست های دمکراتیک تر و مستقل تری را به پیش ببرند. نولیبرالیسم هم در ژاپن و هم در جهان با شکست مواجه شده است. سرمایه داری چه راهی برای جایگزینی آن دارد؟ هم سیاست های کینزی و هم سیاست های نولیبرالی شکست خورده اند. دیگر راهی برای بازگشت به اقتصاد کینزی وجود ندارد. ابتدا باید بگویم که سیاست حزب کمونیست ژاپن فراخوان برای گسترش دمکراسی اقتصادی – در همین چارچوب سرمایه داری - برای رسیدن به اقتصادی ست که بر اساس اقدامات اقتصادی تحت ضوابط و قوانینی، سطح زندگی مردم در آن افزایش یابد. این تنها راهی ست که پیش روی ماست. کشورهای اروپایی نیز در یک چشم انداز وسیع در همین راستا حرکت می کنند.
من باید اذعان کنم که سرمایه داری راه خطایی را در پیش گرفته است. این سیستم اصول اولیه ی خود را نیز زیر پا گذاشته و آینده ای برای ادامه ی راه ندارد. و این بدان معناست راهی برای خروج از این بحرانش ندارد.
هوشی هیروشی: متاسفانه آنچه وضع را بدتر می کند آنست که صندوق های معاملات تامینی و دیگر سرمایه گذاران صوری تازنده به جهان سرریز می کنند.
شی ئی کازو : بله آن ها به جهان یورش می برند تا سود کوتاه غیر قابل تصوری را تصاحب کنند. سرمایه ی مالی امروز جهان را رقمی معادل 150 هزار میلیارد دلار تخمین می زنند و این در حالی ست که تولید ناخالص جهان چیزی حدود 50 هزار میلیارد دلار است. ده ها هزار میلیارد دلار از این تفاوت یک صد هزار میلیارد دلاری به صورت سرمایه های صوری به سفته بازی در بازار جهانی مشغول است. این شگفتی آور است که میزان گردش سرمایه ها در اقتصاد مالی سه برابر آن در اقتصاد تولیدی است.
حتی در نظام سرمایه داری، سرمایه گذاری برای تولید کالا و ارائه خدمات و بدست آوردن سود می تواند تا حدی یک اقدام مناسب قلمداد شود. اما با یورش پولی مصادفیم که برای کسب سودهای سریع در مبادلات ارزی و دیگر برنامه های تجاری به اقتصاد تولیدی صدمات جدی می زند. و این تخریبی ست که در ابعاد جهانی گسترش می یابد.[1]
________________________________________
[1] خلاصه شده از مصاحبه ی تلویزیونی به نقل از روزنامه آکاتا - روزنامه حزب کمونیست ژاپن - -12-8 2006
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر